لب ما و جام زلال تو،چه توهمی،چه حکایتی
تو وسر زدن به خیال ما،چه ترحمی چه عنایتی
به نماز صبح و شبت سلام،و به نور در نَسَبَت سلام
و به خال کنج لبت سلام،که نشسته با چه ملاحتی
زد اگر کسی درِ خانه ات،دل ماست کرده بهانه ات
همه جا گرفته نشانه ات،به چه حسرتی،به چه حالتی
بلغ العلی به کمال تو،کشف الدُّجی به جمال تو
به تو و کمال و جمال تو، صلوات هر دم و ساعتی
قاسم صرافان